ببر و بچه - (Thomas Wolfe/ مترجم: علی آتشی)

Tiger and baby - (Ali Atashi)

(دیدگاه {{model.count}} کاربر)
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • نویسنده: ,Thomas Wolfe ,Ernest Hemingway ,Steven Crane ,Joseph Conrad ,Katherine Mansfield ,Ambrose Bierce ,James Joyce ,Luigi Pirandello ,Susan Gospel
  • مترجم: علی آتشی
  • ناشر: انتشارات نادریان
  • تاریخ انتشار: 1398 | 2019
20%
140,000
112,000 تومان
آماده ارسال ناموجود
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

کتاب ببر و بچه: | واقعاً آدم غیرقابل تصوری بود. روی­هم­رفته بسیار خجالتی. حتی حرفی برای گفتن به خودش هم نداشت. چقدر حالگیر! گهگاهی هم اگر به کارگاه شما می­آمد اصلاً نمی­دانستید کی می­رود؛ می­نشست و می­نشست تا دادت را دربیاورد. وقتی راهش را می­کشید و می­رفت، دلت می­خواست از عصبانیت یک چیز گنده پشت سرش پرت کنی، یک چیزی مثل بخاری! و شگفت آن­که در اولین نگاه به‌نظر خیلی جذاب می­آمد. همه روی این موضوع اتفاق نظر داشتند. وقتی بعدازظهر به کافه می­رفتی او را آنجا با یک فنجان قهوه در گوشه­ای می‌دیدی. پسری سبزه­رو و لاغر بود. همیشه زیرپوش آبی با ژاکت فلانل خاکستری می­پوشید، جوری که ژاکت خاکستری و زیرپوش آبی با آستین­های خیلی کوتاه، حال و هوای پسربچه­ای به او می­داد که فکر فرار به آن سوی آب‌ها را در ذهن می­پروراند. درحقیقت او در این فکر بود که در یک لحظه رها شود. می­خواست دستمال بافتنی­اش را که لباس خواب و عکس مادرش را می‌پوشاند کنار بزند و به درون شب قدم بگذارد و غرق شود... و در راهش به سوی کشتی روی لبه­ی اسکله بلغزد و حتی...

کتاب ببر و بچه: داستان کوتاه انگلیسی قرن بیستم از توماس وولف و چند نویسنده بزرگ دیگر:
واقعاً آدم غیرقابل تصوری بود. روی ­هم­رفته بسیار خجالتی. حتی حرفی برای گفتن به خودش هم نداشت. چقدر حالگیر! گهگاهی هم اگر به کارگاه شما می­آمد اصلاً نمی­دانستید کی می­رود؛ می­نشست و می­نشست تا دادت را دربیاورد. وقتی راهش را می­کشید و می­رفت، دلت می­خواست از عصبانیت یک چیز گنده پشت سرش پرت کنی، یک چیزی مثل بخاری! و شگفت آن­که در اولین نگاه به‌نظر خیلی جذاب می­آمد. همه روی این موضوع اتفاق نظر داشتند. وقتی بعدازظهر به کافه می­رفتی او را آنجا با یک فنجان قهوه در گوشه­ای می‌دیدی. پسری سبزه­رو و لاغر بود. همیشه زیرپوش آبی با ژاکت فلانل خاکستری می­پوشید، جوری که ژاکت خاکستری و زیرپوش آبی با آستین­های خیلی کوتاه، حال و هوای پسربچه­ای به او می­داد که فکر فرار به آن سوی آب‌ها را در ذهن می­پروراند. درحقیقت او در این فکر بود که در یک لحظه رها شود. می­خواست دستمال بافتنی­اش را که لباس خواب و عکس مادرش را می‌پوشاند کنار بزند و به درون شب قدم بگذارد و غرق شود... و در راهش به سوی کشتی روی لبه­ی اسکله بلغزد و حتی...

داستان‌های کوتاه، مجموعه‌ها، داستان کوتاه انگلیسی قرن بیستم، توماس وولف،

نویسنده
,Thomas Wolfe
,Ernest Hemingway
,Steven Crane
,Joseph Conrad
,Katherine Mansfield
,Ambrose Bierce
,James Joyce
,Luigi Pirandello
,Susan Gospel
مترجم
علی آتشی
ناشر
انتشارات نادریان
تاریخ انتشار
1398 | 2019
زبان کتاب
فارسی
نوبت چاپ
اول
قالب کتاب
فیزیکی: شومیز
تعداد صفحات
198

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...